کارهای جدید دخترم
دختر عزیزم از اینکه به وبلاگت دیر سر زدم خیلی متاسفم راستش امروز برای اولین بار به مامانایی که سرکار نمی رن حسودیم شد آخه اونا وقت بیشتری دارن که به مسائل بچه هاشون بپردازن البته منم تمام تلاشم رو می کنم اما هر روز بعد از ظهر که من و بابایی از سرکار برمی گردیم و تو با دیدن ما تند تند دست می زنی و ذوق می کنی دلم می لرزه با خودم می گم نکنه دارم کار اشتباهی می کنم بعضی مواقع هم وقتی به این فکر می کنم که چون کمتر می بینمت احتمال داره منو کمتر دوست داشته باشی، انگار یه تیر از تو قلبم رد می شه و اشکم و درمیاره . ولی راستش دخترم من خیلی فکر کردم و به این نتیجه رسیدم که شاغل بودن من یه سختی هایی داره اما از یه جهاتی هم برای آینده ی شما مفید تر و ناگفته نمونه که بابایی هم تو این قضیه کمک خیلی بزرگی کرده .
درینای خوشگلم احساس می کنم قدت بلند تر شده چند روزیه که اصرار داری دستت رو به یه جا بگیری و بلند شی و این کار و خیلی خوب انجام میدی البته خیلی وقته که می تونی بلند شی و بایستی اما تو این چند روز اخیر این کار رو خیلی زیاد انجام می دی و خوب تعادلت رو حفظ می کنی دلم میخواد زودتر با پاهای خوشگلت زمین رو لمس کنی دلم می خواد فرشته ی کوچولوی ما هر چه زودتر رو این زمین خاکی قدم برداره . دختر نازم این روزا حسابی شیطونی های با مزه می کنی ما سعی می کنیم از دور مراقبت باشیم ،می خوای از همه چیز سر در بیاری دیشب تو بغلم نشسته بودی یه دفعه سرت رو گذاشتی رو پام و یه گاز گنده گرفتی نمی دونستم بخندم یا گریه کنم ولی خندیدم چون بازیت گرفته بود . یه میله پلاستیکی گرفته بودی دستت به من نگاه می کردی و آروم می بردی سمت دهنت تا می گفتم مامانی نکن از خنده غش می کردی .
دلم برات تنگه عزیزم دلم می خواد ساعتها زودتر بگذره و بیام خونه و ببینمت راستی چند تا عکس جدید ازت گرفتم که باید همه رو بذارم قول می دم فردا این کارو انجام بدم راستی دخترم امروز تو وبلاگ ٢ تا مامان دیگه نظر گذاشتم و براشون دعا کردم خدا نی نی های سالم بهشون بده از ته دل سرمستم به خاطر داشتن تو نازنینم امیدوارم لیاقتت رو داشته باشم