اتفاقات مراسم تولد و حاشیه ها
خدا رو شکر ، به لطف همه اطرافیان و دعای دوستای وبلاگیمون تولد خیلی خیلی خوب بود و به همه خوش گذشت کلی رقص و پایکوبی بود و شلوغ کاری بچه ها که جای همه دوستای من و شما مثل فاطمه جون و باران خوشگل آناهیتا جون و آرمیتای عسل و مرجان جون دختر گلمون و مامان محمد آرشان عزیز که چند روز دیگه به دنیا میاد و مامانا و نی نی های دیگه خیلی خالی بود . آخر شب همه راضی بودن و پاهای منم از درد بی حس شده بودن بس که بدو بدو کرده بودم . اما خیلی خوب بود و با یاد آوری خاطراتش لبخند رو لبام می شینه .خدا رو شکر .....
و اما حاشیه .....
اول اینکه دختر گلم اصلاً اذیت نکردی و بین شلوغی و بچه ها برای خودت کیف می کردی و همش نانای می کردی .
دوم اینکه اصلاً نمی ذاشتی گل سر برات بزنم هر چی می زدم می کندی و به من اعتراض می کردی .
سوم اینکه شب تولدت خیلی خوب غذات رو خوردی و یه عالمه ماشالا ته چین مرغ خوردی .
چهارم یه اتفاق بد کوچولو هم افتاد اونم این بود که دوربینمون افتاد و خراب شد و لنزش دیگه ارزش تعمیر کردن نداره و باید یه دوربین جدید بخریم و چون تصمیم داریم دوربین خیلی خوب بخریم فکر کنم یک کم زمان ببره . اشکال نداره قضا بلا بود
پنجم اینکه همه از تولد و تزئینات رنگین کمانی لذت بردن و به بچه ها هم بادبادک رنگین کمانی هدیه دادیم که خیلی خوشحال شدن .
در کل همه چیز خوب بود و هدیه های قشنگ زیادی گرفتی و هدیه ی عمو محمد رضا و عمه الناز هم چند تا تابلو از عکست بود که حسابی من و بابایی رو سورپریز کردن و خستگیمون از بین رفت .
در آخر هم از مامان فاطمه مامان سوسن عمه الناز و عموها و دایی آرش تشکر می کنیم که خیلی کمک کردن .
عزیز دلم اگر با تاخیر اومدم دلیلش اینه که قسمتی که کار می کردم عوض شده و تا جا افتادم و کارام روبراه شد و وقت کردم بیام به وبت سر بزنم زمان برد .
فرشته من عکسایی که با خودم داری رو تو پست بعدی رمز دار می ذارم .