خیلی خوشحالم .......
هوراااااااااااااااا میریم شمال زنونه ..........دخترونه .........من و شما و عمه الناز ............میریم پیش مامان سوسن .....همین الان تصمیم گرفتم و با بابا مطرح کردم موافقت کرد و گفت شما برید خودم میام دنبالتون . این اولین بار که بدون بابایی جایی میریم .
میریم که به امید خدا حال و هوامون عوض شه
میریم که تو خلوت بشینم دوسال مادرانگی هامو جمع کنم و به مناسبت تولدت تقدیمت کنم عزیزم . فدای دختر نازم بشم که فقط دو هفته تا تولدش مونده قول میدم با یه انرژی مضاعف برای تولد یکی یه دونم برگردم ..........
دختر نازم به لحظه لحظه وجودت میبالیم
خدا رو شکر که فرشته خونمون شدی
خدا رو شکر که باران رحمت خدا به خونه ما هم بارید
روزت مبارک دردونه من
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی