خیلی خوشحالم
عزیز دلم خیلی خوشحالم .... دیروز وقتی اومدیم دنبالت که بریم خونه مامان فاطمه گفت یک ربعی هست که داری تلاش می کنی تا خودت بایستی و به پای راستت نگاه می کنی و داری سعی می کنی قدم برداری یه عالمه ماچت کردم .خستگیم از بین رفت من و بابایی کلی ذوق کردیم . البته خیلی وقته که می تونی بدون کمک بایستی ولی می ترسی و زود می شینی .
عزیز دلم میشه ازت خواهش کنم مامان رو خوشحال تر کنی و تا تولدت که ٢٣ روز بیشتر نمونده کامل راه بری ؟ قربونت برم .
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی