درینا درینا ، تا این لحظه: 12 سال و 7 ماه و 18 روز سن داره
سامیارسامیار، تا این لحظه: 9 سال و 10 ماه و 22 روز سن داره

مادرانه....به توان دو

زیر چتر حمایت پدر ...

1391/10/28 9:20
617 بازدید
اشتراک گذاری

بعد از یه جنجال مجازی برمیگردیم به روزهای عادی خودمون ،‌روزهای پر از تلاش و کار . دوستای خوب وبلاگیمون خیلی ما رو شرمنده کردن و با نظرای دلگرم کننده شون بهم یادآوری کردن که دنیا پر از قشنگیه و فقط اتفاقات منفی نداره . دختر گلم این روزا وبلاگت یه رنگ و بوی دیگه گرفته . با این حال که دوست نداشتم به توصیه دوستان موضوع دو پست قبلی رو ادامه بدم اما هر چی با خودم کلنجار رفتم دیدم دلم راضی نمیشه جملات یک پدر رو که از عشق و علاقه بی حد و حصرش سر چشمه میگیره ، برای همیشه تبدیل به یه پست یادگاری نکنم . میدونم با خوندنش حس خوبی بهت دست میده انگار یه کوه پشتته که هست . از خدا میخوام همیشه سلامت باشه و ما هم زیر چتر حمایتش باشیم .

پای میز مذاکره .... ادامه پست باز هم ناعادلانه :) | پدر درینا 10:18 26 دی 1391
 
سلام
لازمه به شما فرد به ظاهر محترم و با ایمان توصیه کنم که در هیچ دین و مذهبی توصیه نشده که به حریم دیگران وارد شده و عیب و ایراد به تشخیص خود را به ایشان عریضه فرمایید، همچنان که همه جا توصیه شده جایی را که شما را می آزارد ترک نمایید.
بنده پدر درینا و همسر خانمی هستم که از نگاه و محکمه شما دچار تخلف شده
باید به عرض برسانم که استفاده از آیات قرآن بسیار کار نکویی است ولی سوال من این است که شما چطور تشخیص دادید که دین و مذهب ما چیست ؟چطور قضاوت کردید که تشخیص دادید خانواده من نیاز به توصیه های دینی شما دارند
زمانی که در وبلاگ دختر عزیزم که با دریایی از عشق و محبت مادرانه شکل گرفته سخن می راندید به این فکر کردید که صاحب وبلاگ از حضور شما در حریم خود راضیست
شما فرد به ظاهر معتقدی هستید شاید خیلی ها توانایی شما را در به کار بردن آیات الهی را در راهنمایی کردن دیگران ندارند اما انسانهایی هستند آزاده و شریف مثل یاران امام حسین که شما هم از آن امام معصوم و خاندانش برای اثر گزاری مطالب خود بهره گرفتید.آیا به این فکر نکردید که به توصیه آن امام شاید خانواده من آزاده هستند ؟ آیا شما از این واژه درک کاملی دارید؟ شما بهتر می دانید انسانیت ، شرافت ، و پاکی و پاکدامنی به تار مو و پوشش نیست هر چند بسیار موثر است اما اگر چنین بود می بایست به انسانهای غیر مسلمان با نگاهی نه چندان خوشایند نگریست. آیا حجاب فقط برای خانم ها تعریف و حکم شده ، آیا جایی مطالعه نکردید یا دوستان شما در خصوص حجاب و چشم پاکی مردان به شما توصیه ای نکرده اند . آیا زمانی که عکس مورد خطابتان را به نظاره نشسته بودید بیشتر از اینکه به فکر نوشتن جملات پند آموز و قصار (با احترام بیکران به آیات الهی) برای خانواده من بیافتید به گناه خود و اصلاح خود هم فکر می نمودید. شما جایگاه خود را کجا در نظر گرفتید و خلق را کجا . بنده هیچ گاه قصد حضور نوشتاری در وبلاگ دخترم نداشتم و همیشه احساسم این بوده که توانایی نوشتن جملات پاک مادرانه را نداشته و همچنان نیز به این معتقدم اما از رصد آن غافل نبودم و خط قرمز ها را هم همواره با همسرم با مشورت برای خود لحاظ نمودیم
نوشتار شما چندان بیرحمانه نمی آمد از طرفی نه چندان بی غرض ، لذا از شما تقاضا دارم جهت اثر گذاری توصیه های آسمانی خود مسیر خود را تغییر داده و برای ارشاد هموطنان عزیزمان و یا هر آنچه که در چشم انداز خود می پندارید از حریم عاشقانه ، صادقانه و پاک و بی ریای این وبلاگ به خصوص وبلاگ دختر عزیزم محترمانه و به سلامت گذر نمایید.
شاد باشید و هر آنچه برایتان خوبست آرزو دارم.
از طرف پدری که هنوز هست...

خشایار عزیزم همیشه از اینکه این حس حمایت و بهم منتقل میکنی عاشقانه ازت تشکر میکنم اما اینبار واقعاً ممنونم . اون جمله آخرت دلمو لرزوند . اشک به چشمم آورد . از خدا یه چیز میخوام سلامتی تو و درینا

 

پی نوشت :‌این اولین باریه که بابا برات یه یادگاری تو وبلاگت می ذاره خیلی وقت بود که میخواستم ازش خواهش کنم ما رو مهمون دست نوشته پر از احساس مردانه اش بکنه که خوب این اتفاق باعث خیر شد و خودش برات کامنت گذاشت

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (12)

عمه الناز
28 دی 91 9:50

.☻♥☻
\█/.\█/
.||. .||.
همیشه سلامت و گرم در کنار هم باشید. آمـــــین

آناهیتا مامانیه آرمیتا
28 دی 91 12:40
همیشه زیرچترسلامت ومهربانی وحمایت آقای پدرباشید

ممنون دوست خوبم
لیلا مامان پرنیا
28 دی 91 20:12
منم از این پست خیلی لذت بردم واین حس رو با همسرم در میون گذاشتم واقعا خیلی لذت بخشه زیر سایه مردی باشی که عاشقانه از خانوادش حمایت میکنهامیدوارم جمعتون همیشه برقرار باشه

ممنون دوست خوبم نمیخواستم ادامه بدم اما دلم نیومد حرفای پدر و براش نذارم . شما هم همینطور
مامان امین از وبلاگ (همه وجودم امین جان)
28 دی 91 20:42
من نمی دانم
-و همین درد مرا سخت می آزارد-
که چرا انسان، این دانا، این پیغمبر
در تکاپوهایش -چیزی از معجزه آن سوتر-
ره نبردست به اعجاز محبت چه دلیلی دارد؟
چه دلیلی دارد؟
که هنوز، مهربانی را نشناخته است؟
و نمی داند در یک لبخند، چه شگفتی هایی پنهان است؟
من برآنم که در این دنیا، خوب بودن به خدا، سهل ترین کارست. و نمی دانم که چرا انسان ،تا این حد، با خوبی، بیگانه است؟
و همین درد مرا سخت می آزارد.
«فریدون مشیری»

عالی بود دوستم

آناهیتا مامانیه آرمیتا
30 دی 91 3:22
سلام خوبی شیماجون دریناعسلم چطوره
دلم تنگ شدیه سراومدم اینجامیدونم خوابی الان .دوستم ساعت ۳:۱۵صبح بازم دلم نمیادبخوابم
راستی یه کامنت توی پست چکاپ آرمیتابرام گذاشتن ویادت افتادم گفتم بگم همدردیم یه جورایی اگه وقت داشتی بخونش
ببوس گلمو

حتماً وقت دارم چشم منم دلم تنگ شده. خونه اینترنت ندارم وگرنه با شب نشینی هات پایه میشدم
مامان مهبد كوچولو
30 دی 91 8:58
آفرين آقا خشايار . عالي بود و پر از احساس پدرانه . كلي كيف كرديم . ايشالله كه زندگي 3 نفرتون هميشه پر از شادي و خوشي باشه .

ممنون مهدیه گلم شما هم همینطور همیه خوب و خوش باشید مهبد جیگرو ببوس
آناهیتا مامانیه آرمیتا
30 دی 91 11:43
شیماجون گفتی دریناجونمو بردی سالن بازی خوشش اومد؟ عکس گرفتی؟آپ کن دیگه تنبل خانوم دلمون برای نازدخترتنگ شده

آره خیلی حتماً میذارم یک کم کارامو بکنم چشم مرسی گلم
mamanebaran
30 دی 91 13:59
دست های پر توانت ، همیشه بزرگ ترین حامی زندگی ام بوده . عشق را به گونه ای دیگر و به زبانی متفاوت از تو آموختم. دیواره ای آهنین که در اندرون آن قلبی سرخ می تپد. تقديم به بهترين باباي دنيا


تقدیم به بهترین دوست دنیا X
مامان شیدا
30 دی 91 14:00
سلام شیما جون آمدم یه سر بهتون بزنم مطالب عین برق منو گرفت هر چی فکر کردم دیدم محیط نی نی وبلاک خیلی مادرونه است و تقریبا همه برای اینکه در آینده گلهای زندگیشون از خاطرات شیرین بچگی آگاهی پیدا کنند مینویسند و اگر دوستانی هم پیدا بکنند از هم چیزی یاد میگیرند دیگه این حرفها معنی پیدا نمیکنه . به قول قدیمی ها چهار دیواری اختیاری بگذریم درینا جونم خوبه از طرف من ببوسش
ارگ زدنش منو کشته عسل خانم

برق گرفتن و خیلی بامزه گفتی خیلی خندیدم دقیقاً خودمم وقتی این نظر و دیدم همین حس بهم دست داد با نظرت موافقم . ممنون که بهمون سر زدی الینای گلو ببوس
نرگس مامان باران
1 بهمن 91 14:54
ای بابا
شیما جونم دیگه اصلا خودت رو نارحت نکن وهمش از درینا خوشگلمون بنویس

چشم حتماً دوست خوبم برای باران عشق و مامان و گلش
سحر
19 بهمن 91 17:31
سلام.....چه دختر نازی دارین......چقدر از پست اون آقا یا خانم ناراحت شدم......فکر میکنم برای اولین بار بود که یه وبلاگو باز میکرد......آدم دلش میگیره که تو این محیط مجازی هم از شر آدمای حسود درامان نیست........واسه منم از این کامنتای سرشار از بی فرهنگی میاد اما مال من با مال شما یه فرق اساسی داره و اون اینه که چون اسم دخترم یه اسم خاصه هرکسی به خودش اجازه میده بی شرمانه ترین و رکیک ترین فحشها رو به این طفل معصوم بده.......گاهی واقعا اشکمو درمیارن.......نمیدونم چی بگم......
راستی خوش به حالتون که چنین همسر مهربون و فهمیده ای دارین.....امیدوارم درینای عزیز همیشه زیر سایه پدر و مادر مهربونش سربلند زندگی کنه

خیلی ممنون که به ما سر زدی . واقعاً خیلی ناراحت شدم از اینکه گفتی حتی در مورد اسم یه فرشته هم نظر میدن . امیدوارم کوچولوت همیشه سلامت باشه