درینا درینا ، تا این لحظه: 12 سال و 7 ماه و 21 روز سن داره
سامیارسامیار، تا این لحظه: 9 سال و 10 ماه و 25 روز سن داره

مادرانه....به توان دو

شمال اردیبهشتی ....

1392/2/8 13:46
3,042 بازدید
اشتراک گذاری

دستای کوچولوت که بالا میره و تو هوا مثل رقص یه شاپرک به حرکت در می آد نوای بای بای که به گوشم میرسه ، لبهای نازت که غنچه میشه و با یه صدای آشنا به بوسه ای از راه دور تبدیل میشه ، چند روزیه که منو تا اوج میبره. نمیدونم چی شد ، چه اتفاقی افتاد ، نکنه تو هم به این وبلاگ سر میزنی ، نکنه کابل دلت به اینجا وصله و من خبر ندارم .

نازنین یک دونه من چند روزیه که محبتت رو بر من تموم کردی ، چند روزیه که درکت داره من و از خوشحالی دیوونه میکنه .

تو که غریبه نیستی مادر ، اینجا تو محل کارم از مدیر عامل گرفته تا همکارام فهمیده بودن که دخترک من صبحها منو با اشک چشماش بدرقه میکنه و منم تا بعد از ظهر نمیتونم اون صحنه رو فراموش کنم .

چند روزیه که دارم به لطف خدای بزرگ مژده خنده های صبحت رو به همه میدم .

دلبرک من ، ممنونم ازت که لطف خدای بیکران رو هر روز بیشتر و بیشتر به من یاد آوری میکنی.

فکر نکنی حالا با خیال راحت سرم به کار خودم گرم میشه حالا هر لحظه که به یادتم به جای این که دل و روح و ذهنم فشرده بشه و تبدیل به اشکهای گاه و بیگاه بشه ، لبخند بی اختیار_ روی لبام میشه و روحیه مضاعف برای کار و تلاش بیشتر ....

 niniweblog.com

چهارشنبه گذشته یه روز طوفانی رو پشت سر گذاشتم و کارامو تا آخر وقت جمع و جور کردم قرار بود با عمو رضا و عمو سیامک و همسراشونو کوچولوهاشون بریم شمال . میدونستم بهت خوش میگذره چون قرار بود با یه نی نی 5 ساله و یه نی نی 5 ماهه همسفر شیم .

چهارشنبه شب رسیدیم و هوا بارونی بود ولی پنجشنبه و جمعه آفتابی شد و ما هم حسابی لذت بردیم .

niniweblog.com

تو اون دو روز همش دنبال نازنین بودی و میگفتی نازی نازی و تند تند صحبت میکردی ....

یه وقتایی هم جویای حال نی نی کوچکتر بودی و آروم کنارش میشستی و به من میگفتی مامان نی نی ، بعد لبخند میزدی و با یه احتیاط و آرامش خاصی میخواستی نازش کنی ......

بعضی وقتا هم به مامانش میگفتی نی نی حابه ؟؟؟!!!!

پنجشنبه اول رفتیم یه دریاچه کوچیک که خیلی به ویلای مامان سوسن نزدیکه منظره خیلی قشنگی بود اونجا به تقلید از نازنین سنگ برمیداشتی و مینداختی تو آب الهی فدات شم که هیچکدوم از سنگات تو آب نمی افتاد . کم کم خودت متوجه شدی میرفتی نزدیکتر و بدنت و میکشیدی و میگفتی یه دو سه و سنگ رو مینداختی وقتی این کار و میکردی سنگ می افتاد تو آب و شالاپ صدا میداد ذوق میکردی و دست میزدی و منم تشویقت میکردم ....

بعد رفتیم دریاچه الیمالات که من بهش میگم دریاچه رویایی اول چند تا عکس انداختیم و بعد سوار قایق موتوری شدیم و کلی خندیدیم و واقعاً خوش گذشت

بعد از دریاچه رفتیم لب دریا چون باد سرد میومد زیاد نموندیم و من عکسی ازت ننداختم .

لب دریا یه توپ نمیدونم از کجا گیر اومد که با بابایی بازی کردین و کم کم بابا خودش با توپ سرگرم شد منم به دلیل گوش درد تو ماشین بودم و داشتم نگاه میکردم که سفارشتو به بابا کردم و گفت حواسم هست که یه دفعه دیدم دستت با یه مشت شن رفت سمت دهنت نمیدونم چه جوری از ماشین پیاده شدم و جیغ زدم و بعدشم البته از بابا تشکر کردم به خاطر مراقبت فوتبالیش :) ....

niniweblog.com

جمعه هم رفتیم آب گرم لاویج جایی که خانوادگی خیلی بهش علاقه داریم و تو فسقلی از همه بیشتر ....

من به خاطر درد گوشم تصمیم گرفتم که نرم و با شما بیرون بمونیم ولی به این فکر نکرده بودم که دختر من عاشق آب و آب بازیه و از ما بهتر اونجا رو یادشه از وقتی رسیدیم سر خیابونش گفتی آب بازی آب بازی وقتی هم همه رفتن و ما موندیم کلی گریه کردی و جیغ کشیدی که آب بازی . اول مقاومت کردم چون برات وسیله نبرده بودم وقتی دیدم خیلی داری بی تابی میکنی و با گریه میگی آب بازی دلم سوخت و بردمت وقتی داشتم لباساتو در می آوردم کارات دیدنی بود ذوق زده شده بودی و تند تند صحبت میکردی و مرتب میگفتی مامان آب بازی .... مامان نازی بییم آب بازی و.... مامان ها ادامه داشت .... حسابی آب بازی کردی و من بعدش احساس رضایت کردم از رضایت دخترم .... جمعه شب هم برگشتیم و با یه روحیه ی عالی ....

حالا قسمت اول عکسا رو میبینیم که مربوط به روز اول قسمت دوم همرام نیست که حتماً میذارم ...

نمایی از دریاچه کوچیک نزدیک خونه

واقعاً عکسه بهتر از این نبود . چه کار کنم که برای عکس انداختن همکاری نمیکنی ....:(

قبل از رفتن به دریاچه الیمالات بچه ها با خاله سمیه

نمایی از دریاچه الیمالات

 

مامانا با دخترا

وقتی درینا برای عکس انداختن نصفه و نیمه همکاری میکنه ....

بازیهای کودکانه ...

اینجا دخترم یک کم از حرکت تند قایق ترسیده ...

انتهای دریاچه مثل فیلما رفتیم زیر چتر درختا

نگهداری پدرانه ....

با تشکر از پدرای مهربون و مسئولیت پذیر تشویق

حالا چند تا عکس از پشت صحنه که ما حواسمون نبوده و عمو سیامک گرفته

و در آخر یه عکس دسته جمعی

یکی از خوبی های این سفر این بود که چون هممون بچه داشتیم همدیگر و خوب درک میکردیم و به همدیگه کمک میکردیم . در کل خیلی خوش گذشت و من امیدوارم بازم از این سفرای خوب داشته باشیم .

  

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (25)

مامان مهبد كوچولو
8 اردیبهشت 92 14:30
سلام شيما جونم . خيلي خيلي با مژده ي خنده هاي درينا بعد از جدا شدنت خوشحال شدم . ايشالله كه هر روز دركش بيشتر ميشه و هيچ موقع اشك چشماش رو نمي بيني كه خيلي خيلي سخته كه بچت رو بزاري و بدوني كه داره گريه ميكنه بعد هم با يه ذهن درگير بخواي تا عصر كار كني و گاه و بيگاه هم الكي بگي سرما خوردم و اشك چشمام داره مياد .
ولي بي نهايت از اين خبرت خوشحالم . دعا كن مهبد هم زودتر به موقعيتش عادت كنه و من هم يه كم آرامش بگيرم .
ايشالله كه هميشه به سفر و خوشگذروني . واقعا ً كه درياچه بايد رويايي باشه چون عكس هاش خيلي زيبا بود . راستي تو كدوم شهره ؟براتون بهترين ها رو آرزو ميكنم . شاد و سرمست باشيد

تو هم مهدیه جون فکر میکردم این کلک فقط کار منه که هی گریه کنم و به همه بگم سرما خوردم عاشق این شباهتاام که آدما رو به هم نزدیک میکنه
آره واقعاً منطقه قشنگیه یه جایی به نام چمستان که بین آمل و نور جنگل ، دریاچه و آب گرم خیلی خوبی داره حتماً اگر تونستید برید .
آناهیتا مامانیه آرمیتا
8 اردیبهشت 92 15:10
شیماااااا جونم خیلی حسودیم شدچه جای محشریه منم خییییلی دلم یه سفرمیخوادبه همچین جایی . این جمع دوستانه خیلی عالیه متاسفانه ماجدیداخیلی ازدوستامون فاصله گرفتیم بادیدن عکسای خوشگلتون یاد اون روزا افتادم.
خوشحالم که خوش گذشته وروحیه تون عالی شده امیدوارم همیشه همین حس وحال روداشته باشید
قربون توبرم گل گلی خانوم خاله که انقدرهول آب بازی بودی وتندوتندحرف میزدی درینای خوش تیپ خاله میبوسمت


آخی عزیزم میدونم چه حسی پیدا کردیم ماهم خیلی وقت بود با دوستامون جایی نرفته بودیم دیگه هر کی دنبال زندگی خودشه . جایی ام که رفتیم خیلی نزدیکه مخصوصاً از سمته شرق ....
خدا نکنه خاله جون مرسی که انقدر مهربونی برای آرمیتا جونم

زیبا مامان آرنیکا
8 اردیبهشت 92 15:33
سلام...ماشالا چه دختر ملوسی دارید...چند باری وبلاگ قشنگش رو خوندم...خوشحالم که مشکل گریه های جداییش حل شده...عکسای خیلی قشنگی بود...خوشحال میشم به وبلاگ آرنیکا هم سر بزنید و با اجازه لینکتون میکنم

سلام دوست خوبم خوشحالم که به ما سر میزنی ممنون از لطفت فقط متاسفانه آدرستو نذاشتی نمیتونم به شما و آرنیکای عزیز سر بزنم
مامان آروین (مریم)
8 اردیبهشت 92 15:44
دلم براتون تنگ شده بود ، خوشحال شدم که دیدمتون .......... عکساتون چقدر قشنگ شده بودن و چه جای قشنگی هم داشتین ........ ایشالا همیشه به گردش و به سلامتی .........

ممنون به ما لطف داری برای شما هم همینطور عزیزم
عمه الناز
8 اردیبهشت 92 16:03
عزیـــــــــــزم اول ازت تشکر میکنم واسه همکاری با مامانت که واقعاً من شاهد ناراحتی چند وقته که تو صبح ها با اشکت راهی سر کارش میکردی بودم خوشحالم که با روی خوش راهیش میکنی فدات شم

خوش بحالت خانم خوشگله که انقدر مسافرت بهت خوش گذشته و کلی بازی کردی

عکسها خیلی خیلی قشنگ شدن

آخه من که میخوام شمارو بخورم با اون عکسهای کنار دریاچه ات

ایشالا همیشه در کنار دوستای گلتون شاد باشید و از زندگی لذت ببرید


عمه جونم هر جا که رفتیم جات خیلی خالی بود .... همش به یادت بودیم ایشالا به زودی با هم بریم مامانم که هر کاری میکنه همش میگه الناز اینطوری الناز اونطوری ....




mamanebaran
8 اردیبهشت 92 18:22
ای جانمممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممم به اردیبهشت که فضای وبلاگو کاملاً بهشتی کرد .
قربون درینای نازنینم بشم که مامانی رو حسابی خوشحالش کرده و به جای گریه های صبح خنده های خوشگلشو برای مامانی هدیه داده ببین شیما جونم درینا هدیه روز مادرت رو پیش پیش داده فدای شکل ماهت که بوس میفرستی از راه دور « خب چی میشه یه دونه ام برای من بفرست خاله من که انقد دوستت دارم من که انقدر عاشقتممممم همین جوری بزارم برم
وای شیما جونم نمیدونی با دیدن عکسا چقدر خوشحال شدم از اینکه بهترین لحظه هاتو گذروندی خیلی خیلی خوشحالم « وای چه رودخونه خوشگلی آدمو میبرهههههههههههههه اون دور دورا, درست مثل آلیس در سرزمین عجایب « از همه مهمتر چه مادر خوشگلی « عزیزم رنگ قرمز خیلی خیلی بهت میاد , البته همه اونایی که مثل شما خوشگللن هر چی بپوشین بهشون میاد « یه تبریک جانانه به آقای پدر به خاطر انتخاب خوشگل خانومی مثل شیما جون
حالا بریم سراغ درینای گلمممم که عین عروسک میمونه فدای قد و بالات خاله , قربونت برم که با نی نی ها دوست شدی و بهت خوش گذشته
امیدوارم همیشه کنار مامان و بابای مهربون بهت خوش بگذره و سایشون بعد از مرتضی علی همیشه بالای سرت باشه .
عشقممممممم اینم یه عالمه
برای شیما جون و درینای خوشگلممممم

وای فاطمه جونم این کامنتت حسابی منو شرمنده کرد . همه چیزایی که گفتی بخاطر خوبی های خودت و چشمای نازنیته که اینجوری میبینی و به م خیلی خیلی لطف داری و یه دوست خوب و دوست داشتنی و عزیز برای منی . همیشه خیلی بهت فکر میکنم و خیلی به یادتم مخصوصاً به راهنمایی های خوبت با اون صدای دلنشین و آرامش بخشت که خیلی کمکم میکنه .
ممنون که وقت میذاری و میبینی و میخونی و نظرات به این قشنگی میذاری ...
از راه دور برای خاله مهربون از طرف درینا که دلمون میخواد هیچ جا نره و همیشه و همیشه به ما سربزنه
هدیه روز مادر و درست گفتی عزیزم که هیچ چیز بیشتر از این خوشحالم نمیکرد .
سرزمین عجایب هم درست گفتی انگار رفتی تو یه دنیای دیگه امیدوارم شما هم بهار قشنگی رو با باران عزیزم تو طبیعت سبز و تازه تجربه کنید . باران گلمو خیلی خیلی ببوس
مرجان مامان آران
9 اردیبهشت 92 0:19
اخييي عزيز به سلامتي پس شما همش مال بودينو خوش گذرونديد
چه خوب ما هم اونجا بوديم كم سعادت بوديمو نديديمتون عزيزمممم
درياچه خيليييي قشنگيه واقعا رويايييييي
ايشالا هميشه خوش باشيد و لبتون خندون مامان ناز و مهربونننننن
درينا عسليو ببوسسسسسسسسسسس

مرسی دوستم آخی چه بامزه ما سعادت نداشتیم شما رو ببینیم چه خوب میشد اونجا میدیدمتون از دعای خوبت ممنون برای شما هم همینطور
سارا مامانی شیدا
9 اردیبهشت 92 12:10
همیشه به گردش دوست خوبم خوشحالم که بهتون خوش گذشته و خوشحالترم که درینا جونم اینقدر خانم شده که مامانش رو درک میکنه و دیگه پشت سرت گریه نمیکنه
___$$$$$$$$______$$$$$$$$$
_$$$$$$$$$$$$__$$$$$$$$$$$$$
$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$
$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$
$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$
_$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$
___$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$
______$$$$$$$$$$$$$$$$$
________$$$$$$$$$$$$$
___________$$$$$$$
_____________$$$
______________$
دوستم آپم بهم سر بزن




جای شما خالی خیلی خوب بود امیدوارم شما هم سفرای خوب زیاد داشته باشین . چشم حتماً

لیلا مامان پرنیا
9 اردیبهشت 92 13:06
خوشحالم که تو پستهای جدید سرشاری از انرژی دوست خوبم امیدوارم همیشه دلتون شاد ولبتون خندون باشهعکسها هم عالی بود واقعا رویایی بود من که عاااااااااااااااشق طبیعت شمالمخوش باشی دوستم ببوس درینای گلم رو

این انرژی رو به لطف خدا و شما دوستای گلم دارم . شما هم همینطور
مریم (مامان آرینا)
9 اردیبهشت 92 15:37
اولش که مطلبتو خوندم یه کم دلم گرفت برای اشکایی که ریخته و خوشحال شدم که دیگه گریه نمیکنه و خیییییلی خوشحال شدم که مسافرت رفتید وبهتون خوش گذشته امیدوارم همیشه خوش باشید دوستون دارمبرای دوست مهربونم و جیگر خانوم

مرسی دوست خوبم که انقدر مهربون و دل نازکی . خوشحالم که به ما سر زدی . آرزوی یه عالمه سفر و روزای بهار خوب برای شما رو دارم برای مامان مریم و عروسکمون آرینا
خاله ی آریسا
9 اردیبهشت 92 15:56
وااااااای چقدر دریاچه ی خوشگلیه . خیلی خوش منظرس . ایشالله همیشه لبتون خندون باشه و دلتون شاد .

معلومه که کلی خوش گذشته مخصوصا به آریسادختر ما خیلی خوش مسافرته خاله اینم یک بووس برای درینای ناز

آره واقعاً ماشالا خوش اخلاق و خوش سفره اونجا هم همش ازش تعریف کردیم براش اسپند دود کنید .
عکسای خوشگلم هنر خواهر شما و همسرشونه . ممنون که به ما سر زدید
الناز مامان بنیا
9 اردیبهشت 92 16:27
چه عکساهای زیبای از عکساتون کلی لزت بردم و شاد شدم شادید باورت نشه انزری مثبت خالص بود فقط بهم می گی دقیقا کجاست و چه جوری میشه رفت و چه جوری جا تهیه گرد

چه خوب که از دیدن عکسا احساس خوبی داشتی درک میکنم . باورم میشه خودمم همینطوریم . حتماً بهت سر میزنم با توضیحات کامل برای بنیای عروسکم
سارا مامانی شیدا
10 اردیبهشت 92 9:28
گرامیداشت روز مادر، گرامیداشت فرشته ای آسمانی است که خداوند به هر انسانی در روی زمین یکی از آنها را هدیه داده است، فقط و فقط یکی که هیچ جایگزینی ندارد. فرشته مهربان روزت مبارک.




این روز رو به شما مادر مهربون هم تبریک میگم و از تبریک قشنگت ممنونم

مامان آویسا
10 اردیبهشت 92 15:56
دوست خوبم روز مادر مبارک

مرسی دوستم این روز رو به شما هم تبریک میگم
مامان بنيتا
10 اردیبهشت 92 16:32
از ديدن عكساي زيباتون كلي لذت بردم اميدوارم هميشه شاد باشين وصداي خنده هاي دريناي نازم تو گوشتون بپيچه

ممنون دوست خوبم همینطور برای بنیتای نازنینم
لیلا مامان پرنیا
10 اردیبهشت 92 19:25
تنت قدمگاه آغاز بودنم شد !
آغوشت بهشت من است “مادر”

روز زن و روز مادر پيشاپيش مبارك

وای دوستم عاشقتم چقدر قشنگ بود

سمانه مامان ستایش
11 اردیبهشت 92 3:46
عشق یعنی مادر
صبر یعنی یک زن
مهر یعنی دختر
نور یعنی خواهر
هر چه هستی
عشق یا صبر،مهر یا نور
روزت مبارک

روز شما هم مبارک ممنونم ازت عالی بود
سمانه مامان ستایش
11 اردیبهشت 92 3:53
خصوصی
پگاه
11 اردیبهشت 92 9:45
سلام عزیزم روزت مبارک الهی همیشه کنار هم خوش و سلامت باشید خدارو شکر که سفر خوبی بوده . دختر خوشگل و شیرین زبون منو حسابی ببوس

ممنون دوست خوبم خیلی لطف داری پایای عزیزمو ببوس
مامان مهبد كوچولو
11 اردیبهشت 92 11:02
گرامیداشت روز مادر، گرامیداشت فرشته ای آسمانی است که خداوند به هر انسانی در روی زمین یکی از آنها را هدیه داده است، فقط و فقط یکی که هیچ جایگزینی ندارد. فرشته مهربان زندگی درينا، روزت مبارک.

مرسی مهدیه جونم یعنی منم فرشته زندگی دریناام چه بامزه تا حالا بهش فکر نکرده بودم
مامان شیدا
11 اردیبهشت 92 12:12
طلایی ترین روزها
ارزانی نگاه مهربانت
وهزارگل مریم پیشکش قلب باصفایت
روزت مبارک دوست خوبم

روز شما هم مبارک عزیزم ممنون
عمه ي آتنا
11 اردیبهشت 92 13:27
زیباترین واژه بر لبان آدمی واژه "مادر است"
زیباترین خطاب "مادر جان" است
"مادر" واژه ایست سرشار از امید و عشق
واژه ای شیرین و مهربان که از ژرفای جان بر می آید
روزت مبارک مادر . . .



ممنونم عزیزم معلومه آتنا جونم مثل درینا یه عمه مهربون داره خوش حالم از آشناییتون
نرگس مامان باران قلنبه
14 اردیبهشت 92 20:23
سلام شیما جونم خیلی خوشحال شدم که دخملمون دیگه اشک مامانشو در نمیاره
چه جای قشنگیه رفتین خیلی خوشم اومد راست میگی آدم با جمعی که بچه دار هستن بیرون بره خیلی راحت تره بیشتر بهشون خوش میگذره
اون عکسی که پدرا بچه ها رو بالای سرشون گذاشتن خیلی باحاله
دوست خوبم ایشالا همیشه سفرهای خوش

ممنون عزیزم برای شما هم همینطور امیدوارم باران جونم مثل دفعات قبل تو جشنواره برنده بشه
........
15 اردیبهشت 92 23:15
سلام هم وطن عزیز . به طور اتفاقی وارد وب شما شدم . جای قشنگی زندگی می کنید .تا الان فکر می کردم تمام جاهای دیدنی ایران رو دیدم ولی اشتباه می کردم ... در مورد دریاچه الیمالات شنیده بودم ،ولی فکر نمی کردم اینقدر قشنگ زیبا باشد .اگه میشه لطف کنید ادرس دقیق انجا را برایم بنویسید.اگه خدا بخواهد تابستان امسال بیایم انجا ، من هم در مقابل قول میدهم همیشه به وب شما سربزنم ونظر بدم ...از هزار کیلومتر دورتر درینای دوست داشتنی را میبوسم ...خدا براتون نگهش داره

ممنون که وقت گذاشتید و به ما سر زدید و کامنت گذاشتید توی یه پست مفصل در موردش توضیح میدم که همه اطلاعات کافی در موردش داشته باشن
رنگارنگ
30 اردیبهشت 92 23:41
سلام از خوندن این پست واقعا لذت بردم چه دوستای صمیمی و باحالی دارین قدرشون رو بدون به قول خودت همه هم دل هستین واین با ارزش ترین چیز هستش

ممنون