سفرهای درینا خانوم - سفر دوم ( شش ماهگی )
بهارسال ٩١ با یه رنگ و بوی جدید اومده بود تو خونه ما چون زودتر از اومدن بهار خدواند یه گل زیبا رو بهمون هدیه کرده بود . با نغمه پرنده ها ما هم سرمست بودیم و با طراوات سبزه ها شاداب ، زمین دل ما زودتر از گرمای خورشید ، با نگاه معصومانه درینا ، این گوهر با ارزش گرم شده بود . جوانه های وجودمون سبز شده بود ، ما زودتر از همه آدما به استقبال قدمهای نرم بهار زندگیمون رفته بودیم . عظر گل زودتر از همه در مشام ما پیچید و بر روح و جانمون نشست . خدا رو شاکریم به خاطر این همه زیبایی ، لطف و مهربانی . آوای دلنشینی که از پاکی آب می گفت ، تو زندگیمون روان شد . لطف خدا در حقمون تموم شد ، دستامون شش ماهی بود که نگهدارنده بزرگترین ر...
نویسنده :
شیما مامان درینا و سامیار
14:24