یلدا
از کجا باید شروع کنم ،نمی دونم ..... وقتی برمی گردم و به ٢ روز گذشته نگاه می کنم پز ار اتفاقاته که بیشترشون قشنگ و زیباش اما یکیشون برای من رنگ غم به همه اتفاقات زیبا می زنه . منو ببخش مادر که برات از ناراحتیم می گم و اینهمه زیبایی رو اول نمی گم . آخه ناراحتی من مربوط به خودت مربوط به قرمزی پوست پای خوشگلته که در اثر سهل انگاری من سطحی سوخت . وای که هنوزم باورم نمیشه بی توجهی و حواس پرتی من باعث شد پاره تنم برای چند لحظه احساس سوزش عذاب آوری داشته باشه که من آرزو کنم کاش واقعاً دنیا برام متوقف بشه .دیگه کم کم دارم مطمئن میشم تک تک خصوصیاتت مثل باباییه جسارت و نترس بودنت با بزرگتر شدنت خیلی کار دستم می ده . احساس می کنم شیطنت های بی صدا...
نویسنده :
شیما مامان درینا و سامیار
16:02